نور هدایت

خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند

نور هدایت

خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند

سید حسن خمینی کیست؟

سید مصطفی خمینی فرزند حضرت امام (ره) دو فرزند داشت که حاصل ازدواجش با دختر آیت الله شیخ مرتضی حائری فرزند آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم بود فرزند دختر،سیده مریم نام داشت که پزشک شد و چندی در امارات متحده عربی (دوبی) و اکنون در سوئیس زندگی می‌کند و فرزند پسر، سیدحسین خمینی است که طلبه و روحانی شد و در سال‌های اول انقلاب اسلامی وارد عرصه سیاست شد.

*آغاز انحرف درسیاست با حمایت از مجاهدین خلق

سید حسین خمینی هنگام انقلاب اسلامی درعنفوان جوانی قرار داشت و با سرنگونی رژیم مخلوع شاه از نجف به ایران بازگشت وی از همان ابتدا در طیف ابوالحسن بنی‌صدر و حامیان مجاهدین خلق قرار گرفت و حتی در مقابل چهره‌هایی نظیر علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی، آیت الله صادق خلخالی و عبدالرحیم ربانی‌شیرازی موضع‌گیری نمود حمایت وی ازاین سازمان آنقدر شدت یافت که وی دراردیبهشت‌ماه 1360 و در کوران تیره شدن روابط بنی‌صدر و مجاهدین خلق با امام(ره) و به طبع آن عزل بنی‌‌صدر، سید حسین طی یک سخنرانی درمشهد از بنی‌صدر حمایت نموده و به انتقاد از دکتر بهشتی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی و توهین به محمد جواد باهنر پرداخت که هاشمی در کتاب خاطرات خود با عنوان عبور از بحران چنین می نویسد: «ساعت هفت صبح جلسه هیأت رئیسه داشتیم؛ در آن جلسه، سخنرانی پریروز حسین آقای خمینی در مشهد مطرح و به همه مطبوعات اطلاع داده شد که حرف‌های او را ننویسند. ظهر، احمد آقای خمینی و آقای صانعی ناهار را مهمان من بودند ؛ در مورد حسین آقا و صحبت‌های مشهد بحث شد؛ باید به هر نحو که شده سعی کنیم که محفوظ بماند؛ برخورد را صلاح ندانستیم و راه ارشاد را پیشنهاد کردیم ».

*برخورد قاطع حضرت امام با سید حسین

«در سال 59 آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی می رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می کند. مردم به او حمله می آورند و می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می برد، بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بین صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش زد با تیر او را بزنید.»

حضرت امام در نامه ای خطاب به سید حسین خمینی که متن آن درجلد14صحیفه نورآمده است با انتقاد شدید از وی، نوشته اند: «پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می‌شود . من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز.»

*ابهام درسالهای انزوای سید حسین

پس از نامه حضرت امام، سید حسین راهی قم شد زندگی سید حسین از آن پس در سکوت خبری گذشت که روایات متعددی از چگونگی زندگی او در سالهای انزوا شده است برخی براین باورند که این سالها حسین مشغول فراگیری علوم دینی بوده و اما برخی هم معتقدند که این انزوا او را به سوی اعتیاد به مواد مخدر و در نتیجه ناتوانی در کسب معارف سوق داد. نکته قابل ذکر دیگر اینکه پس از وفات مرحوم حاج احمد آقا، هدایت مؤسسه تنظیم و نشر آثار، حرم و بیت امام به سید حسن فرزند سید احمد و نوه کوچکترامام سپرده شد این در حالی بود که سید حسین از لحاظ سنی از سید حسن بزرگتر بود.

پس از 22 سال بی خبری از سیدحسین با سرنگونی رژیم بعث درعراق وی به نجف بازگشت و در مرداد ماه سال 1382در مصاحبه با روزنامه هلندی «ان آر سی هندلزبلاد» گفت: «علی‏رغم ناامنی در عراق و خطراتی که از جانب ماموران مخفی جمهوری اسلامی برایم وجود دارد اکنون فضای باز و آزاد در عراق به من امکان می دهد قفل سر بسته دهانم را باز کنم و آنچه را رهبران ایران به نام مذهب و خدا بر سر مردم ایران می آورند را افشا سازم.بدانید دیکتاتورهای مذهبی قادر نخواهند بود مانع من شوند. مهمترین خواسته من جدایی دین از حکومت است چرا که تا زمان امام دوازدهم هیچکس نمی تواند به نام خدا و اسلام حکومت را به دست بگیرد.»

هنگامی که این مصاحبه منتشر و توسط رسانه‌های مختلف نقل شد آنچنان به انتقاد از نظامی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) پدربزرگ سیدحسین خمینی پرداخته بود که حتی این سخنان برای بیت امام هم سنگین آمد به طوری که مطبوعات داخل کشور از قول یکی از نزدیکان بیت امام و بدون ذکر هویت او اعلام نمودند که اظهارات منتسب به سید حسین خمینی در باب نظام جمهوری اسلامی جعلی بوده و تکذیب می‌شود؛ اما سیدحسین بار دیگر در مصاحبه صوتیش با علیرضا نوری‌زاده در رادیو یاران همان نقطه نظرات را تکرار و تبیین کرده و بدین‌وسیله آن تکذیبیه را تکذیب کرد.

این در حالی است که حضرت امام (ره) همواره بر پیوند دین وسیاست تاکید داشته اند و فرموده اند: «امروز همه فهمیدند این را... که این مسأله دخالت در امور سیاسی از بالاترین مسائلی است که انبیاء برای او آمده بودند. قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن مگر می‌شود بدون دخالت در امور سیاسی؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در احتیاجات ملت‌ها، کسی بدون اینکه دخالت کند، قیام بالقسط باشد؟ «یقوم الناس بالقسط» باشد.»

حسین خمینی هنگامیکه در عراق به سر می برد در مصاحبه با روزنامه واشنگتن تایمز در سفر زیارتی خود از اماکن مقدس شیعی در نجف ، کربلا و بغداد از آمریکا به خاطر فتح عراق قدردانی کرد و گفت: «مردم عراق نیروهای آمریکایی را به چشم آزادی‌بخش می‌نگرند نه اشغالگر، من می‌بینم که روز به روز اوضاع کشور رو به بهبودی می رود؛ من امنیت را احساس می‌کنم و می‌بینم که مردم از اینکه از رنج‌های گذشته خلاصی یافته‌‌اند شادمان هستند.»

همچنین حسین خمینی در بخش دیگری از مصاحبه خود با روزنامه واشنگتن تایمزبا بیان اینکه مردم ایران باید دخالت نظامی آمریکا را برای آزادی کشور خود بپذیرند افزود : «مردم ایران واقعا به آزادی احتیاج دارند؛ آزادی واجبتر از نان شب مردم است. اما اگر برای ایجاد آزادی راهی جز دخالت آمریکا نیست من فکر می‌کنم که مردم ایران باید آن را قبول کنند ؛ من هم این را قبول می‌کنم زیرا با اعتقادات و ایمان من همخوانی دارد.»

گفتنی است سید حسین خمینی که بارها با رسانه های مختلف خارجی در جهت منافع دولتهایشان مصاحبه کرده است اما روزنامه واشنگتن پست در پایان این مصاحبه با توهین به وی آورده است: «این فرد چاق در حالیکه پیاپی سیگار می‌کشید همچنین گفت که در حال تاسیس یک مدرسه شیعی در شهر مقدس کربلا است تا بتواند عقاید اصلاح‌طلبانه خود را منتشر کند و انتظار دارد تا شهر نجف دوباره جایگاه خود را به عنوان مهم‌ترین مرکز آموزشی شیعی در جهان به دست آورد.»

در تیر ماه84 مجله آمریکایی «ونیتی‌فر» از پیشنهاد سیدحسین خمینی به رضا پهلوی برای اتحاد در برابر جمهوری اسلامی خبر داده بود؛ گویا این پیشنهاد از سوی کریستوفر هیچنز خبرنگار این مجله - که به قم سفر کرده بودـ به رضا پهلوی داده شده بود.

به نوشته این مجله حسین خمینی در منزل خود در قم، پس از پذیرایی با سوهان، چای و شربت به خبرنگار آمریکایی می‌گوید که حامی مداخله آمریکا در ایران است و می‌افزاید: «خواهان حذف حکومتی است که پدر بزرگش در ایران آن را بنا نهاده است» ؛ حسین خمینی معتقد است: «تنها جهان آزاد به رهبری آمریکاست که می‌تواند دمکراسی را به ایران بیاورد.» او همچنین با کنجکاوی نظر خبرنگار را پیرامون طرح رفراندوم سازمان ملل برای تغییر نظام ایران جویا می‌شود و ابراز تمایل می‌نماید «تا روزی با رضا پهلوی دیدار و حتی با وی همکاری نماید به شرط آنکه رضا پهلوی از پادشاهی صرف‌نظر کند.» هیچنز نیز پیام حسین خمینی را در آشپزخانه‌ای واقع در زیرزمین یک خانه در واشنگتن به رضا پهلوی می‌دهد که به قول او به شدت سعی می‌کند شاهانه جلوه ننماید. هیچنز می‌نویسد : «رضا پهلوی در باب سلطنت از سیاست بگو و نپرس پیروی می‌نماید.»

پس از این مصاحبه به گفته احسان نراقی از افراد نزدیک به خانواده شاه مخلوع حسین خمینی در سفر خود به آمریکا با رضا پهلوی دیدار کرد که رادیوهای بیگانه پس از این دیدار اعلام کردند: «در این دیدار رضا پهلوی به وی گفته است: جد من به ایران خدمت کرد و سید حسین هم در پاسخ گفته است جد من به ایران خیانت کرد که پس از اعلام هیچ‏گاه این خبر تکذیب نشد.»

سید حسین که هم اکنون با 51 سال سن همچنان در حبس خانگی در قم بسر می برد دست از اظهارات معاندانه خود با نظام مقدس جمهوری اسلامی بر نمی دارد و اخیرا وعده بیان ناگفته هایی را در مورد علت مرگ پدرش و اتفاقات اوایل انقلاب داده است.

سید حسین خمینی کیست؟

 

سید حسین خمینی کیست؟

 

سید حسین خمینی کیست؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد